شعر شهادت امام كاظم (ع)

آقای من

شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند

شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند

شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند

دوری تو از خانواده بد نبوده_
وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند

ساقت شکسته بود اما سینه ات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند

آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند

هر چند روی تخته ی در بود جسمت
اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند

هم دخترت رنگ اسارت را ندیده
هم خواهرانت غارت معجر ندیدند

هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند

جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند

وحید محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا