شعر مناجات با خدا

دلم وا شد

همینکه ناله زدم عفّوکَ دلم وا شد
نیایش تو دلِ مرده را مسیحا شد
هر آنکه دور شد از فیضِ تو دلش مرده است
هر آنکه پیشِ تو برگشته زود احیا شد
برای آخرتم توشه ای ندارم من
چگونه دستِ تهی می شود مهیا شد
به دربِ خانه ی تو هر قدر گدا آمد
به لطفِ قطره ی اشکی که ریخت آقا شد
جز این نبوده بدان از کنار این سفره
ضرر نموده هر آنکس که زودتر پا شد
چه خوب قطره ی اشکی که ریخت پای حسین
دو چشم گریه کنش قیمتی و بالا شد
از اشکِ گریه کنان فاطمه گرفت و کشید
کمی نه، ذره ی آن هم ترازِ دریا شد
چه خوب شد که رسید هشتمین شبِ رمضان
شبِ گرفتنِ دامانِ امِّ لیلا شد
به هر کسی ندهد دل گدای کوی شما
هر آنکسی که علی اکبری شد آقا شد
* * **
میانِ معرکه تا دوره شد عزیزِ حسین
مدینه زنده شد و باز کوچه ای وا شد
نِشست نیزه و شمشیر آن قدر به تنش
مثالِ دانه ی تسبیح اربا اربا شد
هزار تکه شد آئینه ی جمالِ علی
هزار مرتبه تکثیر شد ، علی ها شد
مزن به جسمِ پسر پیشِ چشم های پدر
از این مصیبتِ عظمی قدِ حسین تا شد
شبیه – داغِ تو به روضه های فاطمه شد
و پر جراحت از این روضه قلبِ زهرا شد
توئی که حیدر کرب وبلا به تو گفتند
چگونه شد بدنت بین یک عبا جا شد؟
مهدی شریف زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا