شعر وروديه محرم

مُحرم آمد و در سینه,خیمهْ غم زده است

مُحرم آمد و در سینه,خیمهْ غم زده است
دوباره فصل جنون مرا رقم زده است

دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد
وَ غم به گنبد قلبِ غمین عَلَم زده است

به هر حسینیه گویی حسین..حرم آنجاست
که دوست در دل عُشّاق خود حرم زده است

عجب دروغ بزرگیست, بی تو دم زدن از عشق
هر آنکه از تو سروده؛ ز عشق دم زده است

بدون شک به بهشت خدا رسد آخر
کسی که در جهت “مَنْ بَکی” قلم زده است

به بیت بیت سروده ز محتشم آقا
حرارتی بده افزون به آتشم آقا

وحید دکامین

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا