شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

مولی الموحدین

مولی الموحدین

درد هر جا بُـوَد دوا هم هست
خوف در سينه ي رجا هم هست

من مريض توأم ، طبيبِ هـمه
اين مريضي خودش شِفا هم هست

نوكرانـت به چشم من شاهـند
گرچه در كوي تو گدا هم هست

متنِ اذن دخول ، مي گويد:
حرمت خانه ي خُدا هم هست

در جوار تو اي تمـامـيِ خِـير
لذّتي بهـتر از صفا هم هست

چونكه در ملك توست قيمتي است
گرچه ايوان پُر از طلا هم هست

به گُلاب گُـلِ بهشت قـسم
گرچه اسم تو غـم زُدا هم هست

(فَاسْـتَعِد لِلبلا)به ما گفته ست
كه كـنـار ولا ، بلا هم هـست

با وجودي كه وقفِ دار بلاست
سرِ ما گَـردِ خاكِ پا هم هست

از سكوتِ ابوذرت پيــداست
عاشقِ بي سر و صدا هم هست

آنچه گفـته (فؤاد كرماني)
وقت مدح تو حرف ما هم هست

عَجِزَ الوَاصِفوُنَ عَنْ صِفَتِك
ما عَــرَفـناكَ حَـقّ مَعْـرِفتِــك

اي كه حُبّ تو اصـل اسلام است
كار دين بي تو بي سر انجام است

از در خانه ي تو تا—-ملكـوت
اين مسافت به قدر يك گام است

چه كسي جُز تو اي سَلوني گو
عالم است و عليم و عَـلّام است ؟

تا كه داريم خَـتمِ ناد علي
كي نيازي به ختمِ اَنعام است ؟

پـسـرت گفـته :(نَحْـنُ ذِكْـرُ الله)
كـه به ياد خُدا دل ، آرام است

هر كـسي پات را نبوسيده
بايد اينگونه گفت : ناكام است

فائـزون را اگر تويي سـاقيِ
دسـت ما دور گردنِ جام است

مـردِ راهِ تو در وفايِ به عهد
مثل سلمان هميشه خوشنام است

جامه ي نوكريت بـر تنِ ما
جلوه اش چون لباسِ احرام است

ليلةُ القَـدر با تو خُورده گِرِه
كه نوشـتند خيرُ الأيّام است

آن قدر(ذُوالجـَلال)هستي كه
در پس نام تو (وَالإكْـرام)است

گاه يك بيت ظاهراً كُـهـنه
در دلش صدهزار پيغام است

عَجِزَ الوَاصِفوُنَ عَنْ صِفَتِك
ما عَــرَفـناكَ حَـقّ مَعْـرِفتِــك

همه جا را تو در نظر داري
از نهــانِ همه خـبر داري

از يَـدُ الّلهي تو معلوم است
دست در خـلقتِ بشر داري

عُمرِ خلقت تمام خواهد شد
اگر از صُنع ، دست بـرداري

همه، اي عشق در هواي توأند..
تو هـواي كه را به سر داري؟

گيرم اصلاً همه كريم شوند
در كـرم بـاز بيشتر داري

همه ي ثروت خـدايي تو
كِي نيازي به سيم و زَر داري؟

چه كسي هست كه حذر نكند؟
از تو كه اين قَدَر جگر داري

شاهدِ من هزار ركعت توست
كه چقدر اُنس با سحر داري

چاه از سوزِ آه گرم تو سوخت
نكند بر جگـر شرر داري ؟

مي كِشي پاي خويش را بر خاك
نكـند نـيّت سـفر داري ؟

بابِ عـلمِ نبي و بـابُ الله
تو دلي پُـر ز دست در داري

هر چه داري ، پـيامبر دارد
هر چه دارد پيامبر ، داري

عَجِزَ الوَاصِفوُنَ عَنْ صِفَتِك
ما عَــرَفـناكَ حَـقّ مَعْـرِفتِــك

محمّدقاسمي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا