شعر شهادت امام صادق (ع)

يا شيخ الائمه

باز هم سوخته انگار درِ این کوچه
نمکی خورده به زخمِ جگرِ این کوچه

من از این کوچه از این راه بدم می‌آید
بس که شوم است همیشه خبرِ این کوچه

اینکه عمامه‌اش افتاده زمین یعنی که…
ازدحامی شده انگار سرِ این کوچه

پیرمردی وسطِ راه زمین خورد ولی..‌
همه شادند چرا دور و برِ این کوچه

وسط خانه دلِ دخترکی می‌لرزد
رویِ خاک است همین که پدرِ این کوچه

آشنا می‌زند این صحنه دو دست بسته
قبل تر دیده دو چشمان ترِ این کوچه

كاش اين بار نسوزد بدن بانويی
از شررهای درِ شعله‌ورِ اين كوچه

آه یکبار علی بود و علی بود و علی
آه بانوی علی و گذرِ این کوچه

چل نفر آمده بودند میان خانه
چل نفر آمده بودند سرِ این کوچه

بوی خون ميرسد انگار هنوز از ديوار
بوی خون ميرسد از ميخِ درِ اين كوچه

احمد شاكری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا