شعر ولادت امام رضا (ع)

پریشانم

پریشانم پی درمان دردم راه می افتم
به یاد لحن فرزند رسول الله می افتم

همان لحنی که شیرین بود و لذت داشت تکرارش
دلم قرص همان وعده است یاد ماه می افتم

هزاران سکه ی دنیا نمی ارزد به دیدارش
گدایش بودم از اول به پای شاه می افتم

که دستم را بگیرد “”بر سرم دستی کشد شاید
موجه گردم”(۱)و در صحن طوسی آه….می افتم

به من گفتند دیوانه پریدی یا که نه گفتم:
“رضایم “اوست روزی دست خاطر خواه می افتم

سپردم دست او آینده ام را چون که میدانم
به دست من اگر باشد درون چاه می افتم

عفت نظری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا