شعر عيد غدير خمشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

چشمه کوثر

می دهد کعبه نشانـی قبله ی دیگر علی است
سجده کن پروردگاری را که مایل بر علی است

در حیاطِ صحنِ او خورده است خِضر آبِ حیـات
سُرمه کن خاکِ نجف را چشمه کوثر علی است

نقطه ی آغازِ بســم الله حرفِ آخــر است
آمده قرآن بگــوید اول و آخــر علی است

نیســت نام اش در نمــاز امّا اگر دقّت کنیم
بعدِ الله آنکه نامش می شود اکبر علی است

فرق بسیــار است بینِ یارِ جبــر و اختیــار
خوب می داند حَرا همراهِ پیغمبر علی است

سنگ گر محکم بکوبد کُفر باکی نیست چون
سنگ روی سنگ این آیینه را سنگر علی است

ختــم خواهد شد به ده خـط معجــزاتِ انبیــاء
آنکه نامش هم نمی گنجد به صد دفتر علی است

دست روی دست بسیــار است امّــا در غدیــر
آنکه دستش رفت روی دستِ پیغمبر علی است

آیــت اللهی کــه خلــق الله را از روی لطــف
در رکوعِ خویش می بخشید انگشتر علی است

شمعِ سوزانــی که فکــرِ شمعِ بیــت المــال بود
محشری که ترس دارد در دل از محشر علی است

کهنه پوشــی که غلامِ تازه اش پوشیــده است
جامه ای از جامه ی مولای خود بهتر علی است

مــرد نشناســان مُریــدِ مالکِ اشــتر شدند
غافل از آنکه مُـــرادِ مالکِ اشــتر علی است

خــاکِ پــای دُلدل اش هم نیســتم امّـا دِلم
شورِ شیرینی که دارد تا ابد در سر علی است

خَم نخواهم شد به غیر از سجده بر ایوان طلا
می پرستم آن خدایی را که سرتاسر علی است

ابراهیم زمانی قم

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا