شعر شهادت حضرت زهرا (س)

چه کنم ؟

چه کنم ؟

چه کنم ؟ آتشی افتاده به جانم ، چه کنم ؟
آتش از آب دو چشمم ننشانم چه کنم ؟

با حضور تو ، به من خانه نشینی سهل است
گر نمانی تو و من بی تو بمانم ، چه کنم ؟

تو در این شهر ، فقط در به رخم باز کنی
” ای همیشه نگرانم ، نگرانم چه کنم ؟ “

زرِهم پشت ندارد ، به تو پشتم گرم است
بی سپر بعد تو با خصم گرانم چه کنم ؟

گوشه ی خانه ، من و چار جگر گوشه ی تو
غم ز شش سمت گرفته به میانم چه کنم ؟

در ره مسجد و خانه به زمین می خوردم
از همان موقع شده ورد زبانم ” چه کنم ؟ “

من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست
گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم ؟

زود ای عمر علی می روی از دست علی
بی تو بر ماندن خود نیست گمانم ، چه کنم ؟

 حاج علی انسانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا