شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

گدای تو

نداری که گدای توستآقا می شود حتمن

بیابانقدمگاه تو دریا می شود حتمن

دو چشمم ابر باران بودو من خوشحال از اینکه

بساطعاشقی باتو مهیا می شود حتمن

به پایم راه می رفتمولیکن تجربه می گفت

دم بابالجواد .ع. تو سرم پا می شود حتمن

زمانی را که صرفدیدن گنبدطلا کردم

ضمانتنامه خیر دودنیا می شود حتمن

مقدر بوده از اول چهدر محشر , چه در برزخ

هوادارغلامان تو زهرا .س. می شود حتمن

به چشمت بستگی داردعدم یا هستی خلقت

شما پلکیبزن ایجاد معنا می شود حتمن

اگر اینجا نشد سوی تومن سجاده اندازم

خدابالای سر شاهد که فردا می شود حتمن

و من شکی ندارم کهبهشت و هرچه درآن است

میان صحنگوهرشاد پیدا می شود حتمن

توهرچه آرزوداری بگو از پنجره فولاد

نشد درکار سلطان نیست جانا , می شود حتمن

غلامی را که می بینی ,گناه اینگونه اش کرده
تو یکدستی بکش یوسف
زلیخامی شود حتمن

 

                               سید یاسر افشاری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام داداش.مخلصتيم
    داداش شرمنده اون شعري كه گفتي رو پيدا نكردم.به چند نفر سپردم ببينم چي ميشه.علي عنصري با محسن عرب خالقي رفيقه بهش بگو شايد پيدا شد.

    شعر قشنگي بود.حتماً

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا