شعر شهادت حضرت رقيه (س)

گل سر نیست

گلسر نیست ولی موی سرم هست هنوز
تن من آب شد اما اثرم هست هنوز
جای سیلی زروی گونه من پاک نشد!
ردشلاق بروی کمرم هست هنوز
میتوانم بخداباتو بیایم بابا
جان زهرا کمی ازبال وپرم هست هنوز
گفتم ای دختر شامی برو وطعنه نزن
سایه رحمت بابا به سرم هست هنوز
من که از حرمله وزجر نخواهم ترسید
دخترفاطمه هستم جگرم هست هنوز
گفت که می زنمت اسم پدرراببری
گفتم ای زجر بزن چون سپرم هست هنوز
همه دم ناز کشیدو به دلم تسکین داد
جای شکر است که عمه به برم هست هنوز
بازمین خوردن من دیده خود می بندد
شرم در چهره ساقی حرم هست هنوز
خاطرت هست که قنداق علی خونی بود؟
همه خاطره ها در نظرم هست هنوز
غصه معجر من را نخوری بابا جان
پاره شد معجرم اما به سرم هست هنوز

مهدی نظر ی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام
    به وبلاگ حاميان دولت ولايي نيز سر بزنيد. مطالب ما را با دقت بخوانيد و نظر دهيد. در صورت تمايل به همكاري و حمايت سايبري از گفتمان و عملكرد دولت، به ما اطلاع دهيد. به اميد پيروزي حق بر باطل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا