شعر ولادت حضرت عباس (ع)

یا ابالفضل

شب عشق است و از بالا گلی روی زمین آمد
رکاب عشق را آذین نمودند و نگین آمد

فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد ولی امشب
علی رخساره ای بر دامن ام البنین آمد

صفا بخش دل حبل المتین گردید و زین معنی
خودش باب الحوائج گشت و چون حبل المتین آمد

ستاره ریخت از یمن قدومش بر سر هستی
تمام هستی زینب شد و شور آفرین آمد

به شاگردی مدال فخر از شیر جمل دارد
جوان کربلا از درس استادی چنین آمد

اذان گفت و نبی در خاطر مردم از آن آمد
رجز خواند و علی در دیده مردم از این آمد

وفا را کرد معنا با تمام خویش این یعنی
بنای دست مردانه برون زین آستین آمد

حرم لب تشنه بودند و دل دریا به دریا زد
به سویش تیر دشمن از یسار و از یمین آمد

بریدند از تنش دستش ، مبادا تا رود خیمه
به فرق حضرت دریا عمود آهنین آمد

کنار علقمه از پا فتاد و پیش اربابش
به دستانی بریده سر به زیر و شرمگین آمد

اگر چه نیست اینجا مادرش بر دامنش گیرد
ولی ، زهرا بجای مادرش ام البنین آمد

 داریوش جعفری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا