الا ای آن که راه عشق را بر ما نشان دادی
هزاران دُر ز چشم ما نشان این و آن دادی
فقط یک بار حر العفو گفت و سر به زیر آمد
ز رافت بین آغوشت گرفتی و امان دادیبیشتر بخوانید »
الا ای آن که راه عشق را بر ما نشان دادی
هزاران دُر ز چشم ما نشان این و آن دادی
فقط یک بار حر العفو گفت و سر به زیر آمد
ز رافت بین آغوشت گرفتی و امان دادیبیشتر بخوانید »
شب عشق است و از بالا گلی روی زمین آمد
رکاب عشق را آذین نمودند و نگین آمد
فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد ولی امشب
علی رخساره ای بر دامن ام البنین آمدبیشتر بخوانید »
امشب از بیت علی شکل قمر معنا شد
گهری آمد و معیار گهر معنا شد
از دل کوه نمک طعم شکر معنا شد
شب قدر آمده و قدر سحر معنا شدبیشتر بخوانید »
قصه ی مجنون تو میدانی که چیست؟
یا جنونش بهرِ لیلاییِ کیست؟
از چه رو شد شهره بر خلقِ جهان؟
از چه عشقش شد عجین با جسم و جان؟بیشتر بخوانید »
اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم
ز خاک کربلا بی تو به صد ماتم گذر کردم
تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه ها میرفت
پس از این در وفا نیت به ترک جان و سر کردمبیشتر بخوانید »
سلام ای با مقام و رتبه ی زن آشنا زینب
سلام ای عفت و صبر و وفا را محتوا زینب
سلام ای خورده نان از سفره ی ایمان پیغمبر
سلام ای قبله ی ایمان کل انبیا زینببیشتر بخوانید »
حرف میرانم در اینجا از مقام آفتاب
نه غلط گفتم فقط گویم ز نام آفتاب
خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب
هر کسی آقاست قطعا شد غلام آفتاب
ای به قربان مقامات و مرام آفتاببیشتر بخوانید »
هر دل که بیمار است دلداری ندارد
یا مثل ما چون فاطمه یاری ندارد
هر کس ندارد فاطمه ، در هر دو عالم
دارم یقین رونق به بازاری نداردبیشتر بخوانید »
گر چه با زهرای مرضیه برابر نیستی
یا به شان و مرتبت همسنگ کوثر نیستی
در میان خانه ی عرشیِ زهرا و علی
جایگاه مادری داری و کمتر نیستیبیشتر بخوانید »
بردیم ما هر جا که نام اطهرت را
خوردیم بیش از پیش نان محضرت را
این دستهای بی کسی سوی کسی نیست
از ما نگیری دامن آب آورت رابیشتر بخوانید »