شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)

دلم مست و گرفتار محمد

دلم مست و گرفتار محمد
سرم سرگرم بازار محمد

ندارم سایه ای بر سر به غیر از
صفای مهر سرشار محمد

تمام هستی عالم خدا گفت
بود رهن و بدهکار محمد

به محشر میرود با توشه ای پر
کسی که شد خریدار محمد

امیرالمومنین مشکل گشا شد
ز سوداهای بازار محمد

یداللهی به حیدر داد الله
که شد دست علی یار محمد

اگر چه گشت زهرا کوثر ناب
شد از احسان سرشار محمد

نشد سلمان مسلمان تا زمانی
که از جان شد خریدار محمد

علی فرمود منّا را به سلمان
که باشد گنج اسرار محمد

نه هر میثم که اشهد گفت بر لب
رود با سر سرِ دار محمد

محمد گفت از فرمایش رب
علی گفتا ز گفتار محمد

سلامت بگذرد از راه محشر
هر آنکس گشت بیمار محمد

صراط مستقیم اهل تقوی
نباشد غیر افکار محمد

خدا قرآن شریعت دین و مذهب
همه پندار و کردار محمد

به روز حشر خالی نیست دستی
که زد دستی به دستار محمد

 داریوش جعفری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا