شعر شهادت امام صادق (ع)

یا الله

یا الله

تصور کن امامی دور تو مأمور هم باشد
به ضرب و شتم تو مأمور هی معذور هم باشد

درون خانه با ناموس خود باشی و جز اینها
به هتک حرمت از بالا بر او دستور هم باشد

به غیر از هَتک حُرمت در میان ناسزاهایش
به جز فریاد و فحاشی کلام زور هم باشد

تصور کن که در برخورد با ماهی که در سجده ست
به جز توهین،به دستش حکم از منصور هم باشد

تصور کن که حالا این تصورهای شرم آور
برای آدمی از جنس خاک و ‌نور هم باشد

تصور کن امام صادق از بین شکاف «در»
ببیند لشکری اوضاعشان ناجور هم باشد

تصور کن امام صادق است و بر سکوت و صبر
به رغم لشکر شاگردها،مجبور هم باشد

به جز تصویر میخی داغ در چشم امام ما
در آن تصویر حالا چکمه ای در دور هم باشد

چه خواهد شد اگر آتش بگیرد درب و بعد از آن
کسی که هی لگد را می زند مغرور هم باشد

به روی ساقه ی زردش دو چندان می شود دردش
اگر آن که لگد را می زند منفور هم باشد

برای خود نه،می گرید برای مادرش زهرا
بساط گریه پشت «در»اگر که جور هم باشد

مهدی رحیمی زمستان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا