شعر شهادت حضرت زهرا (س)

یا زهرا(س)

صورت توحید دارد سجده های فاطمه
سجده باید کرد پس تنها به پای فاطمه

خلقت زهرا ولایت داشت دنبال خودش
مصطفی ختم رسل شد در حرای فاطمه

یاعلی گفتیم و یازهرا در آوردند از آب
درغدیر خم که ثابت شد ولای فاطمه

بارها از ربی الاعلای خود فهمیده ام
می خرد ما را خدا با ربنای فاطمه

گرد و خاک چادرش هم دست ما باشد بس است
چون نمی ارزد دوعالم در ازای فاطمه

میرسد خیر قنوتش بر در و همسایه اش
پس چه می صرفد شدم عمری گدای فاطمه

خوش به حال فاطمه کهف حصینش حیدراست
خوش به حال مرتضی دارد هوای فاطمه

قبر پنهانی او گیریم که پیدا نشد
اصلاً از اول نبود این خاک، جای فاطمه

او اگر میخواست آتش را گلستان کرده بود
معجزه کاری ندارد که برای فاطمه

قامتش آیینهء صبر علی بود و شکست
شانهء دیوار شد روزی عصای فاطمه

ضربهء دیوار نه، آتش نه، حتی میخ نه
در نیامد از پسِ حجب و حیای فاطمه

صحبت محسن وسط آمد و گرنه هیچ وقت
در نمی آمد در این دنیا صدای فاطمه

پیش چشم زینبش قلب حسین آتش گرفت
خانه ای که سوخته شد کربلای فاطمه

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا