شعر ولادت امام زمان (عج)

یا مهدی

هرچه که داریم از اعتبار کریم است
شُکرِ خدا کارِ ما کنارِ کریم است

هرچه به ما می‌دهند از اول خلقت
محض گُلِ روی روزگارِ کریم است

روزی ما شُکرِ حق به دست کسی نیست
تا که در این خانه سفره‌دارِ کریم است

ما نه فقط جبرئیل هم سرِ هر صبح
منتظرِ سیبِ آبدارِ کریم است

گر لبِ ما سرخ شد از خونِ جگر نیست
روزی ما شاخه‌ی انارِ کریم است

تا جگری سوخت از آن سرمه کشیدیم
دیده‌ی عشاق وام‌دارِ کریم است

جلوه نما بنگرم جمالِ علی را
تا که ببینم علی و آلِ علی را

وارث قدوسی قداست زهرا
صاحب سجاده‌ی سیادت زهرا

ثانیه‌ها جمعه‌ها زمان طلوع است
تکیه به کعبه بزن به ساحت زهرا

قسمتِ پیر و جوان ما که نگردید
کاش شود دیدن تو قسمت زهرا

دیده‌ی دلدادگان به فتح تو مانده است
تا برسد دست ما به تربت زهرا

زُلف بر افشان که پنج آینه بینیم
محشر کبری نما قیامت زهرا

خانه‌ی عشاق را که سیل غمت برد
بر سر ما مانده لیک منتِ زهرا

عاشقی ما تویی جمال محمد
عشق محمد بس است و آل محمد

چشم به دیدار توست شاه خراسان
تا که بیایی شبی به گوشه‌ی ایوان

کیستی ای آتش وجود پیمبر
کیستی ای مرتضی را همه‌ی جان

گوش به فرمان توست تمامی گیتی
تا که بباری دوباره حضرت باران

گفت که خدمت کند – حجت صادق-*
گر تو بیایی توراست خادم و دربان

حیرت محضیم از این حدیث از آن شأن
بیت فؤاد آورم زِ خطه‌ی کرمان**

“گر مُتِمَسِک شود به ذِیلِ تو ابلیس
باز مقرب شود به درگه رحمان”

سوی تو ما حاملِ سلامِ رضائیم
لشکر ایرانیِ امام رضائیم

غیرتِ حیدر تبارِ فاطمه برگرد
ختم کن این انتظارِ فاطمه ، برگرد

صبح ظهور تو روز گرم تقاص است
بارِ دگر بر مزارِ فاطمه برگرد

لشکر تو لشکرِ علی و حسین است
حضرتِ دُل دُل سوارِ فاطمه برگرد

یک طرفت اکبر است و یک طرف عباس
با دو دمِ ذوالفقارِ فاطمه برگرد

میمنه و میسره‌ها باز بپاشند
با دو یلِ تیغدارِ فاطمه برگرد

زود بیا و جگر شیعه خنک کن
ای همه ، دارو ندار فاطمه برگرد

پیش تو باید که دید قامت عباس
بر سر دوش تو هست رایت عباس

راه تو جمع شهادت است و شهود است
راه خدایی است که آغوش گشوده است

لطف تو آری کرامت حسنین است
خشم تو باری عذاب قوم ثمود است

راه تو روشن تر از طلألؤِ خورشید
وسعتِ تابیدن تو مُلکِ وجود است

عین قعود است یأس و ماندن و تردید
راه سلیمانیِ تو عین صعود است

سایه‌ی تو بر سر است اگر که نوشتیم
سُست تر از تار عنکبوت یهود است

وقت ظهور تو نه که قبل ظهورت
زیرقدم‌های شیعه آل‌سعود است

منتظر تیغ تو ست دولتِ پَستان
تا حَسنستان بسازی از عربستان

معنی اسلام اگر چه صلح و سلام است
آی که در بطنِ انتظار قیام است

منتظر اهلِ دیار بی رمقی نیست
منتظران را دو چشم خفته حرام است

منتظر اهل دعا و عشق و تبسم
تیغه‌ی شمشیر تیز بین نیام است

منتظران خط سرخ قبل ظهورند
امرِ ولی هرچه هست ختم کلام است

منتظر اهل بصیرت است و به گوشش
صحبت آتش به اختیار امام است

باید از این انتظار یاد بگیریم
راه کدامین ره است و چاه کدام است

راه فقط راه عشق راه حسین است
وعده‌ی ما با تو خیمه‌گاه حسین است

*حدیث امام صادق علیه السلام:
لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی

** از فؤاد کرمانی

 حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا