شعر مناجات با خدا

یا کریم العفو

یا کریم العفو! یاغفارهایم را ببین
بی حیایم! توبه و تکرارهایم را ببین

آنقدر غرق گناهم که بُریدم از خودم
بنده ای آشفته ام، رفتارهایم را ببین

نیمه ی شب هیچکس در را به رویم وا نکرد
بی کس و بی سرپناهم، بارهایم را ببین

مُشت خاکی هم ندارم تا بریزم بر سرم
مُشت می کوبم به در، اصرارهایم را ببین

هرکجا گفتی نرو رفتم، ضرر کردم خدا
نادمم … چوبم نزن، اقرارهایم را ببین

من به درد تو نخوردم بر سرم دادی بزن
لطف کن یکبار هم آزارهایم را ببین

جان آقای خراسان، بی خیال من نشو
از خودت طردم نکن، انکارهایم را ببین

جرم من را محو کرد آئینه کاری حرم
باز آلوده شدم، زنگارهایم را ببین

یاعلی جانی که دارم را بگیرش در نجف
جان من یاحیدرِ کرارهایم را ببین

فاطمه با روزه داران تا می آید کربلا…
شاه می گوید بیا زوارهایم را ببین

دختر او در خرابه گفت بابا از طبق؛
پای پر از آبله با خارهایم را ببین

تار می دیدم ولی من را کسی راهم نبرد
درد دل با سایه ی دیوارهایم را ببین

نصف شالیزار مویم سوخته در شعله ها
نصف خون آلود شالیزارهایم را ببین

آنکه سر از تو بُریده، حرف من را هم بُرید
من زبانم گیر دارد! کارهایم را ببین

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا