شعر مدح امام حسين (ع)

دل بیقرار

دل بیقرار

دل بیقرار, دیده زدل بیقرارتر

بهتر ز تو کجاست درعالم نگارتر؟

روز ازل خمار شرابی شدیم  و عشق

ما را حواله داد به چشمی  خمارتر

مجبورمان نکرده کسی عاشقت شویم

ماخود شدیم نزد تو بی اختیار تر

دل دل نمی کنیم که دلداده ات شویم

ما را اگر کند به غمت دل دچارتر

وقتی که تربت توشده مهر سجده ها

صورت چه بهتراست شود پرغبارتر

داراترین دخیل گداخانه توأند

آن دستهای خالی با تو ندارتر

محشور با فرات شود آخرعاقبت

اشکی که شد به روضه تو پابکارتر

هرکس که با حسین نباشد جهنمی است

هرگز ز او ندیده کسی بد بیار تر

شکر خدا که میگذرد عمر و می شویم

دیوانه تر, شکسته تر و روضه دارتر

دستش به شاهراه حقیقت نمی رسد

هرکس در این مسیر بیفتد  کنارتر

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. اسير دست خزان شد بهار سرخ گلو گلو بريده درخشيد يار سرخ گلو

    فغان كه دشت بلا را گرفته كركس ها چگونه لب بگشايد هزار سرخ گلو؟

    حريم عزت حق را چگونه ترك كند به دست غول بيابان سوار سرخ گلو؟

    علم به دست نظر كرد سوي لشگرگاه همان امير كه بود از تبار سرخ گلو

    سراغ مشك بگيرد رود به سوي فرات؟ كه گر گرفته كنون كشتزار سرخ گلو

    گلو بريده پذيرفت تير حرمله را به روي دست" همان يادگارسرخ گلو

    و خيمه خيمه نگهبان غنچه هاگرديد همان اسير نحيف و نزار سرخ گلو

    و بهت حاكم دلهاي هرچه انسان شد و خيره شد فلك از اعتبار سرخ گلو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا