شعر مدح امام حسين (ع)شعر مدح و مناجات

دل نیست آن دلی که نباشدسرای تو

دل نیست آن دلی که نباشدسرای تو
زنده نباشد آنکه نمیرد برای تو

از هرچه گفته اند و نوشتند,برتری
 محو است انتهای تو در ابتدای تو

کام مرا به تربت تو باز کرده اند
تکیه کلام من شده کرب وبلای تو

با دشمنان تو به خدا دشمنی کنم
هستم رفیقِ هر که بوَد آشنای تو

خاک من از اضافه ی خاکت درست شد
ایکاش میشد اینکه شوم خاک پای تو

دست خودم نبوده اگر عاشقت شدم
من بی خود از خودم که شدم مبتلای تو

حتی خود خدا به همین جمله راضیست
عالم نبود در خور نعلین پای تو

گر کاروبار زندگی ام رو به راه شد
عمریست ملتمس شده ام بر دعای تو

دیگر دچار درد و مریضی نمی شود
هرکس که خورده ست کمی از غذای تو

هرشب سر بساط شما می نشینم و
دل میدهم به گوشه ای ازروضه های تو

زینب رسیده است کنارت خودت بگو
ای پاره تن که بوسه زند برکجای تو
 
دارد به سرزنان ز غمت آه می کشد
غارت شده عمامه و کفش و عبای تو

زخمی ترین شهید که سالارزینبی
در زیر نعل ها چقدر نا مرتبی؟

شاعر:محمد حسن بیات لو

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا