هرچه دنیا پیش رویم جادهی عبرت گذاشت
روزگارِ خامِ من پا در رهِ غفلت گذاشت
شد پریشانی نصیبم از پشیمانی که باز
اشک آمد با دل ما عهد بر طاقت گذاشت
گرچه غفلت کوچه ایی بن بست میباشد ولی
راه برگشتی خدا در آیهی رحمت گذاشت
دستِ حق با هر بهانه خواست تا بخشد مرا
در یم مهر رضا صد موج از رغبت گذاشت
ارزشش والاست آن دل که خریدارش رضاست
کی بر الطاف کریمان می توان قیمت گذاشت؟
گر گدا کاهل بود او باز هم فکر گداست
صاحب این خانه در هر سفره ای برکت گذاشت
شهر مشهد بی حریمش خانه ای متروکه بود
ماه رخشان , قرنها منت سر ظلمت گذاشت
زیر دستیم و بدون لطف او بی رونقیم
آسمان از خویش در هر برکه ایی صورت گذاشت
قصد ذره پروری دارد که هر جای حرم
جلوه ی آیینه را در حالت کثرت گذاشت
در جوارش آرزو دارم شود مویم سفید
هر درختی با شکوفه بر سرش زینت گذاشت
خوش به حال دعبلش لحظه به لحظه واژه ها
در خیال شعر هایم حسرت خلعت گذاشت
زودتر از دیگران کرببلایی میشوم
چون برایم پنجره فولاد یک نوبت گذاشت
سید محمد مظلوم