شعر شهادت امام هادی (ع)

یک حادثه ی تلخ دگر

دست اگر بست,دگر جان به خطر می افتد

بال پروانه اگر بست,دگر می افتد

 

نام او باز “علی” بود و حکایت این است

دست و پا بسته شد و بین گذر می افتد

حالتش سخت عجیب است,چه یادش افتاد؟

تا به مجلس ببرندش چقَدَر می افتد!!!

 

تا که او میشنود:”تند برو…تند برو

….حرکت کن…”به دوتا دیده ی تر می افتد

 

حتم دارم که اگر بگذرد از این بازار

یاد یک حادثه ی تلخ دگر می افتد:

 

ناگهان هلهله شد…سنگ پس از سنگ آمد

همه دیدند که سر از پی سر می افتد

سینا نژادسلامتی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا