تو زین العابدینی
سرت در سجده انگاری که در عرش برین باشد
اگرچه ظاهراً سجاده ات روی زمین باشد
پر از اشک و دعا و روضه و حال مناجات است
غزل وقتی که در توصیف زین العابدین باشد
تو زین العابدین هستی و بی شک این لقب یعنی
عبادات تو در حد امیرالمومنین باشد
کتاب الله و عترت, این سخن یعنی برای ما
دعاهای تو باید پیش قرآن مبین باشد
اگر پای پیاده راهی کرب و بلا هستیم
سخنرانی تو آغاز راه اربعین باشد
شفا پیداست در بیماری ات, اعجاز یعنی این
که در بیماری آقای ما احیای دین باشد
در عاشورا اگر تب داشتی پس تشنه تر بودی
اگر راوی حقیقت گفته پس حالت چنین باشد
چنان گریان داغ سروهای ایل خود هستی
که هر کس دیده سیمای تو را اندوهگین باشد
ولی با این همه من مانده ام ای یادگار عشق
چه باید کرد وقتی دست غم در آستین باشد
چه باید کرد وقتی کاروانت راه می افتد
ولی همراه ناموس تو خولی لعین باشد
سیدمحمدحسین حسینی