شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
آتش اینبار گلستان نشد
گیرم آتش به جفا, در که نباید می سوخت
آشیان سوخت , کبوتر که نباید می سوخت
آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی
باغ و بستان پبمبر که نباید می سوخت
کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم
وسط حادثه مادر که نباید می سوخت
آتش افتاد در این مزرعه, گندمها سوخت
همه ی حاصل حیدر که نباید می سوخت
زیر خاکستر در شعله گرفت آتش باز
خیمه ها سوخته ,معجر که نباید می سوخت
ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه , عصر
چادر خاکی خواهر که نباید می سوخت
از تنور آمده بابا وسط تشت , ولی
اینقدر هم دل دختر که نباید می سوخت
نه فقط شمع نه پروانه که در این آتش
سوخت از غصه دل هرکه نباید می سوخت
محسن ناصحی