شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)
همۀ هستم رفت
ای مدینه همۀ هستم رفت
آفتاب حرم از دستم رفت
در حرم نور دو عینم گم شد
ماهتاب حسنینم گم شد
حسنم صاحب اسرار شده
گوشۀ خانه گرفتار شده
تا سحر زینب من بیدار است
خیره بر میخ و در و دیوار است
کودکانم ز غم افروخته اند
دیده بر اشک علی دوخته اند
کار من گریۀ هق هق بنگر
خانه را آینۀ دق بنگر
ای کتاب همه اسرار علی
بی تو لرزان شده گفتار علی
بی تو یا فاطمه حیدر چه کند
در غمت ساقی کوثر چه کند
رفتی ای گرمی کاشانۀ من
بی تو تاریک شده خانۀ من
خاک غربت به سرم شد بانو !
بعد تو خم کمرم شد بانو !
حال , این خانه شده قبر علی
چاره ای نیست به جز صبر علی
بعد بابا تو که گریان بودی
روز آخر ز چه خندان بودی
ای زلال نظر لطف خدا
با چه شوقی شدی از خانه جدا
گِل تو از گِل دنیایی نیست
جز تو ای فاطمه همتایی نیست
رفتی ای بانوی سجاده بخاک
خفت آن قامت افتاده بخاک
محمود ژولیده