فصل گل گشت و نسیم از دل صحرا آمد
عرش گل ریز که دلداده ی زهرا آمد
شب عید است و به دل مژده ز بالا آمد
خیز مجنون که ترا حضرت لیلا آمد
روز میلاد علی اکبر لیلا شده است
حضرت عشق جهان حضرت بابا شده است
خیز کز لطف خدا شمس قمر آورده
نخل بستان علی باز ثمر آورده
حسن از شور و شعف سفره به سر آورده
ام لیلا نه پسر بلکه گهر آورده
آل حیدر همه در شور که اکبر آمد
بر حسین ابن علی حیدر دیگر آمد
تا سما صف زده حوری که ببیند رویش
مه به وجد آمده از طرح رخ دلجویش
متحیر شده گل, مست شده از بویش
شعله در رقص شد از رقص گل گیسویش
ابر و باد و مه و خورشید گرفتار دمش
بال جبریل امین فرش حریم حرمش
بزم شادی به در خانه ی کوثر عشق است
باده از دست یداللهی حیدر عشق است
رویت روی گل شبه پیمبر عشق است
عشق اینست حسین را , علی اکبر عشق است
ثانی حیدر و زهرا و پیمبر اینست
این که گفتند علی عالی اکبر اینست
گفت بنگر که چه زیباست علی اکبر من
یوسف هر چه زلیخاست علی اکبر من
لیلی حضرت لیلاست علی اکبر من
علی دوم طاهاست علی اکبر من
صوت داود نبی لهجه ی کوثر دارد
خلق و خوی نبوی صولت حیدر دارد
جز خدا عرش همه آمده در طوف سرش
میکند فخر به آن قامت رعنا پدرش
دهم ماه شکستند حریفان کمرش
شمس آمد به هواداریِ شق القمرش
روی دامان پدر گفت پدر جان رباب
تشنه ام تشنه لبم جان پدر تشنه ی آب
پسر ارشد لیلاست به خون آغشته
همه ی هستی مولاست به خون آغشته
پیکرش در دل صحراست به خون آغشته
تشنه لب بین دو دریاست به خون آغشته
نوحه خواند حضرت زهرا که بنی قتلوک
سینه زد زینب کبرا که بنی قتلوک
داریوش جعفری