نگاهی دلربا دارد نگارم
ربوده جزبه اش صبروقرارم
به پست وجاه دنیا دل نبندم
که شاه کربلا شد اعتبارم
نباشد در سرم رویای ثروت
که در دربار او ماهانه دارم
نیم در بازی اول شدنها
مدال نوکری شد افتخارم
بگویم حرف دل را با تو مولا
خودم دانم که درچشم توخارم
دعایم کرده ای تاخوب باشم
در این بازار باشد سکه کارم
تو بنده ساختی از این خطاکار
تو پروردی مرا پروردگارم
سلامت میدهم از جانب دور
ز هجران حرم ابر بهارم
زیارت, اربعین, پای پیاده
به عشقش لحظه ها را میشمارم
دراین ره, حاجیم, معصوم فرمود
برای هر قدم صد حج گذارم
هنوز از یادتان لبریز دردم
کز آن لبهای خشکت داغدارم
بدم اما شما را دوست دارم
به فردای خودم امیدوارم
حامد آقایی