علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت
دری شکست در آن دم, فتاد بر رویت
شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید
رسید آتش نمرودیان به گیسویت
جراحتی است به روی پرت از آن ایام
نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت
“هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید”
نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت
سه ماه روی گرفتی درون خانه ی خود
ندید دیده ی مولا جمال دلجویت …
وحید محمدی