شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
من را سپرد
روز ازل خدای خودش را مجاب کرد
بعدش مرا برای خودش انتخاب کرد
در طالعم نوشت محب علی شوم
عاشق نمود و خاک و ره بوتراب کرد
من را سپرد دست حسین نوکرش شوم
شکر خدا که روی غلامش حساب کرد
با حاجت آمدیم در خانه اش ولی
لب تر نکرده ایم و خدا مستجاب کرد
ما منصبی به غیر گدایی نداشتیم
دائم کرم نمود که عالیجناب کرد
ما را به جرم عاشقی محکوم کرد و بعد
مشغول شور عاشقی و اضطراب کرد
در جمع گریه کنان حسین خود
لطفی نمود و نام مرا هم خطاب کرد
می دید عاشقیم و حرم را ندیده ایم
یک بار کربلا عطا شد و عمری عذاب کرد
در زیر خیمه های عزای امامان
ما را اسیر روضه طفل رباب کرد
جانم فدای کودک لب تشنه حسین
آن کودکی که قلب مادر خود را کباب کرد
یاسر مسافر