شب جمعه است دلم باز حرم میخواهد
از در خانه ی ارباب ، کرم میخواهد
روز اول به من آموخته اند ، بیچاره
آن فقیریست که از دست تو کم میخواهدبیشتر بخوانید »
شب جمعه است دلم باز حرم میخواهد
از در خانه ی ارباب ، کرم میخواهد
روز اول به من آموخته اند ، بیچاره
آن فقیریست که از دست تو کم میخواهدبیشتر بخوانید »
نشسته ام که بگریم برای مادرمان
برای درد و بلایی که آمده سرمان
نشسته ام که بگریم برای روی کبود
به زخم های نشسته به قلب کوثرمانبیشتر بخوانید »
نشسته ام بنویسم فرات ، سقا ، آب
صدای گریه اصغر ، صدای بابا آب
شنیده ایم به سمت شریعه رفته عمو
چقدر مانده زمان تا رسد به اینجا آب
بیشتر بخوانید »
خوشا به حال دل بیقرار بعضی ها
به این وجود پر از انتظار بعضی ها
به آب دیده نوشتم که یوسفم چه شده
کجاست خواهش و دارو ندار بعضی ها
بیشتر بخوانید »
دارد بلا پشت بلا می آید اینجا
سرها به روی نیزه ها می آید اینجا
این سر اگر چه خاک و خاکستر گرفته
اما به چشمم آشنا می آید اینجا
بیشتر بخوانید »
روز ازل خدای خودش را مجاب کرد
بعدش مرا برای خودش انتخاب کرد
در طالعم نوشت محب علی شوم
عاشق نمود و خاک و ره بوتراب کرد
بیشتر بخوانید »
دست وپا میزنی و دست به پهلو دارد
مادرتو نگران چشم به این سو دارد
یادشانه زدن موی سرت افتادم
بی حیاشمر چرا پنجه به گیسو دارد
((به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد ))1
هرچه کردیم که در خیمه شود بند نشد
پدرشکوهی پر از صبر و شکیبایی بود
به پدراین گل معصوم همانند نشد
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که روزی ما کربلا کنند
ما را که بین روضه به آتش کشیده اند
فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند ؟
فردای محشر کار دشوار است ای دل
بیچاره آنکس که گرفتار است ای دل
هر کس که حب فاطمه در دل ندارد
آنجا یقینا بی کس و کار است ای دل