از میان روضه ها
از میان روضه ها هر سالکی رد میشود
روح سرگردان او روح مجّرد میشود
غالباً دور از حرم خیلی مصیبت میکشم
غالباً دور از حرم آنچه نباید میشود
در به رویم بسته تاکه باب توبه واکند
نگذرد از من برای فاطمه بد میشود
آنقدر تحویل میگیرد تفضل میکند
آدم ناباب هم اینجا مقیّد میشود
شهرتش در عرش از کرببلا بالاتر است
او سفارش میکند نوکر زبانزد میشود
فیهِما عِینانِ تَجریان دوتا چشمی است که
بین جنت نیز گریان دو مرقد میشود
این حرم توحید محض و آن حرم آیینه اش
بین عباس و حسین، عالم مردّد میشود
از نجف تا کربلا چون سفره دارش مجتباست
بیشتر از هر مسیری رفت و آمد میشود
ترس دارم قاتلش را هم ببخشد در جزا
من حسین را میشناسم، او بخواهد میشود
پیکرش را تیغ و نیزه پاره پاره کرده است
زیر پا یک جلد قرآن، صد مجلد میشود
اسب ها را یک به یک از سینه اش رد میکنند
مادرش بر سر زنان از پیش او رد میشود
رضا دین پرور