خمیه ماه عزا
کم کم عزای ماتمش دارد می آید
عطر نسیم پرچمش دارد می آید
گریه کنان خیمه ی شاه محرم
از راه دارد میرسد ماهِ محرم
ای مردم عشق آفرین آماده باشید
بحر عزای شاه دین آماده باشید
آهسته آهسته دلم در شور افتاد
سمت دل تاریک من هم نور افتاد
این بی قراری های قبل ماه ماتم
یعنی قبولم کرده آقای دو عالم
کار جنون و عاشقی بالا گرفته
چشم علی و فاطمه ما را گرفته
ما گریه کن های تن بین حصیریم
امسال میخواهیم در روضه بمیریم
آقا قسم بر روز عاشورا همیشه
حاجت گرفتم ظهر تاسوعا همیشه
میدانم آخر میدهی در خیمه راهم
آقا به دردت میخورد این رو سیاهم
من را از این دنیای وانفسا رها کن
امشب بیا و نوکر خود را دعا کن
جامانده های بینوا هستیم ارباب
دلتنگ شهر کربلا هستیم ارباب
قلبم شده از درد هجران پاره پاره
ما را تو دعوت میکنی آیا دوباره؟
چوب بدی خوردیم آقاجان کمک کن
از این بلا مُردیم آقاجان کمک کن
میخواهم اصلا عبد و درویش تو باشم
امسال باید اربعین پیش تو باشم
من را قبولم کن تو را جانِ رقیه
قلاده ام باشد به دستانِ رقیه
حسین زارعزاده