شعر گودال قتلگاه

واویلا

دوید شمر عجب با شتاب در گودال
چنان که ریخته باشد ثواب در گودال

تمام عالم امکان اگرچه ملتهب است
زیادتر شده است التهاب در گودال

حسین تشنه لب است ای ملائک باران
شما کمی برسانید آب در گودال

دوگونه‌ات شده با خاک‌ها غبارآلود
محاسنت شده با خون خضاب در گودال

سنان و خولی و شمر و حسین و عبدالله
قیامتی شده با این حساب در گودال

اگر چه اینهمه پیچیده بوی خون در دشت
ولی چه پر شده عطر گلاب در گودال

حسین! غصه نخور مادرت کنارت هست
عزیز فاطمه راحت بخواب در گودال

بخاطر دل زینب غروب کن خورشید
تنش رها شده در آفتاب در گودال

ببین حسین برای وداع با جسمت
می‌آورند مرا با طناب در گودال

اگر که شام غریبان همیشه دلگیر است
برای اینکه می‌آید رباب در گودال

 آرش براری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا