شعر شهادت حضرت زهرا (س)
مادری قامت کمان
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان
آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان
دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده
آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبانبی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان
داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان
می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها
خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان
پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد
فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان
روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند
قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان
می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی
با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان
ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند
از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
حسن کردی