شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

یا امام رضا(ع)

اگر چه درد بسیار است اما تا تو درمانی

دوباره از خدا میخواهم آن را بی پشیمانی

ز تو رو بر نمی‌گرداند آنکه رو کند بر تو

می اندازد نگاه تو هر آهویی را به حیرانی

ندارد احتیاجی زائرت بر عرض حاجاتش

که حاجات تمام خلق را از قبل میدانی

اگر غرق غم و اندوه باشد، در کنار تو

به هنگام‌ زیارت نیست در فکرش پریشانی

بیا با گوشه چشمی قلب ما را هم طلایش کن

شبیه سنگ آن مردی که شغلش بود سلمانی

هر آنچه یاد دارم را خودت پاکش کن از ذهنم

حسابم کن مرا من بعد یک طفل دبستانی

درون صحن آیینه شکستم خویش را دیدم

که روحم تازه دارد می‌شود آیینه بندانی

فقیران یا که ثروتمندان به پابوس تو می‌آیند

تو هم امید بیماران، هم امید طبیبانی

به یمن توست می‌گویم اگر ذکر حسینم را

که سجده دارد این نعمت که تو در خاک ایرانی

بدت می‌آید از زندان میان واژه ها اما

شنیدم عمه جانت هم شده در کوفه زندانی

شنیدم چوب را چرخاند و بر دندان جدت زد

که نه لب ماند نه دندان برایش بعد مهمانی

بهمن ترکمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا