شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

شیرِ خون

 

وا شد درِتمام قفسها به روی تو

پرواز درهوای پدر, آرزوی تو

 

می بارداز تلاطم چشمت شکوه خشم

رفته بهمرتضی چقَدَر خلق و خوی تو

 

پشت سرتتمام حرم گریه می کنند

کف میزنند حرمله ها رو به روی تو

 

لبخند میزنی و دل از تیر می بری

با زلفاین سه شعبه گره خورده موی تو

 

گهوارهنیست, خاطره ی تشنگی توست

پر شدخیال مادرت از عطر و بوی تو

 

چشمی بهسینه  دوخته, چشمی به علقمه

چشمی بهتیر دارد و چشمی به سوی تو

 

ماندههنوز جرعه ی آبی میان مشک

دستینمانده تا که بخواهد عموی تو…..

 

آنجا عموبه فکر لبت گریه می کند

سیرابِشیرِ خون شده اینجا گلوی تو

 

قلب پدرشمیم تو را پخش می کند

شش گوشه یتو سینه ی باباست, کوی تو

 

بابالحوائج است, “مسیح” التماس کن

 شاید که این غزل بشود آبروی تو….

سید مسیح شاه چراغی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۵ دیدگاه ها

  1. سلام به به خیلی عالی بود دستت درد نکنه خیلی برام چسبید و خواستار تبادل لینک باهاتون شدم اگر خواستی برام سر بزن تا تبادل لینک برقرار کنیم

    با تشکر مداح هیئت امین حضرت و بیت الرفیه مراغه

    مهران استادی ذاکر حسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا