شعر شهادت امام كاظم (ع)

مشكل گشا

حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین

زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله..
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین

سرفه های خونی اش بدکاره را‌ هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین

یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟!
یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین!

آن امامی که‌ به تخت عرش اعلی می نشست
در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین

آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین!

دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت
نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین

لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت
دستهای شرمسار مرتضایش را ببین

چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت
از مدینه روضه های کربلایش را ببین

سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست
در سجود این خدای غم خدایش را ببین..

سيد پوريا هاشمي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا