شعر وروديه محرم

آبرودار ترین

از کم و کسری رعیت چه کسی با خبر است
که همه خواهشم از تو دو عدد چشم تر است

آبرودار ترین بنده ی الله تویی
پس بده آبرویم آبرویم در خطر است

باید از سینه ی من پرده خودت برداری
تا ببینی که فقط داغ تو روی جگر است

حر شود هر که تو بر او نظری اندازی
جز تو هر کس که نگاهم بکند بی اثر است

نچشد تلخی ایام گدای تو حسین
روزگارش بخدا که شکر اندر شکر است

عمر، خوب است که خرج علی اکبر بشود
غیر از این هر چه که باشد ضرر اندر ضرر است

هیچ کس کاش نمی‌دید که در کرببلا
دیده ی خواهر تو گوشه ی گودال تر است

نفست تنگ شد و خواهر تو داد کشید
پاشو از سینه اش ای شمر که او محتضر است

نزنیدش که ز تاب و ز توان افتاده
یک نفر نیست بگوید که فقط یک نفر است

 بهمن ترکمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا