شعر شهادت حضرت زهرا (س)

فدای حضرت زهرا(س)

من هرچه دارم از عطای حضرت زهراست
از ابتدا دل مبتلای حضرت زهراست

یک جان ناقابل خدا داده به من آن هم
با فخر می‌گویم فدای حضرت زهراست

روزی‌که‌اشک ازدیده ی هر بنده ای جاری است
دلگرمی ام تنها سخای حضرت زهراست

هر کس بخواهد را به یک تلمیح می بخشد
تنها خدا محشر خدای حضرت زهراست

بین أب و بعل و بنوها بوده محور پس
آل کسا آل کسای حضرت زهراست

یک رشته نخ از معجرش کافر مسلمان کرد
دین زیر دین لطف های حضرت زهراست

معراج وقتی رفت احمد دید بر روی
بال ملائک جای پای حضرت زهراست

تاریخ ثابت کرده صاحب کیمیا گردد
وقتی کنیزی پا به پای حضرت زهراست

قافیه شد تکرار اما خوب میدانم
ستاریت هم از برای حضرت زهرا است

یا فاطمه مشگل گشای حیدر کرار
ذکر علی مشگل گشای حضرت زهراست

در هر کجایی از نجف آید شمیم او
پنهان کجا صحن و سرای حضرت زهراست؟

شبهای جمعه کربلا هر هفته می آید
ذکر بنی روضه های حضرت زهراست

در آخر عمری شبیه ابر میبارید
گریه فقط آخر دوای حضرت زهراست

در حسرت دیدار یک شش ماهه ماند آخر
دیده بهاری در عزای حضرت زهرا است

عرفان ابوالحسنی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا