عرفان ابوالحسنی

قاسم ابن المجتبی

حضرت عالی اعلی قاسم ابن المجتبی
در مقام مدح والا قاسم ابن المجتبی

سیزده ساله ولیکن مظهر فرزانگی
اُسوه ی ایمان و تقوا قاسم ابن المجتبی

خدای من

جمع عباداتم فقط تکرار باشد
سویت نمی آیم مگر اجبار باشد
محروم قرب تو شدم گاهی نگاهی
دل مرده گشتم بر دلم زنگار باشد

مظهر رحمت خدا

مظهر رحمت خدا سلطان
هشتمین نور انما سلطان
سفره ات پهن هرکجا سلطان
السلام علیک یا سلطان

زهرا خدانگهدار

گویم به چشم خونبار ، زهرا خدانگهدار
رفتی ولی به اجبار ، زهرا خدانگهدار

جان بر کف ولایت ، ای مادر شجاعت
مقتول راه ایثار ، زهرا خدانگهدار

یا زهرا(س)

ندارد بی تو پایان اشک چشمان ترم انگار
گرفته با همه قوت غریبی در برم انگار

تو که رفتی دگر روز خوشی در زندگانی نیست
فرو رفته به مرداب محن پا تا سرم انگار

مظهر رحمت خدا

مظهر رحمت خدا سلطان
هشتمین نور انما سلطان
سفره ات پهن هرکجا سلطان
السلام علیک یا سلطان

خوش آمدی پدرم

تو هم چو صبحی و من شمع خلوت سحرم
چه خوش رسیده ای و من هنوز در سفرم

رسیده است گل اینبار محضر بلبل
چه حیف دست قدر چیده است برگ و برم

زهرای من

ای فدایت همه‌ی دار و ندارم زهرا
بنگر نیست کسی جز تو کنارم زهرا

رفت پیغمبر و از صحبت او غفلت شد
از قضا سهم علی بی کسی و غربت شد

بپذیر این سلام را

به ساحتت بپذیر این سلام ساده‌ی ما را
به جبر خویش درآورد علی ، اراده‌ی ما را

سروده ام غزلی را برای روز غدیرت
که بلکه وصف کند حال فوق‌العاده‌ی ما را

دکمه بازگشت به بالا