شعر شهادت حضرت زهرا (س)

اشهد ان علی ولی الله

با اذان تصدیق کن من را دوباره ای بلال
چون شده پشت در این خانه حقم پایمال

اشهد ان علی گفتم ولی خوردم زمین
هیزم آوردند اینجا با فتاوای رجال

این جماعت را که می بینی علیه حیدرند
آن صف طولانی مسجد ندارد اتصال

بار خود را بستی و رفتی، حلالت کرده ام
بارخود را بسته ام، دیگر مرا هم کن حلال

روبه قبله می نشینم غالباً وقت نماز
فکر کن خوبم! اذانت را بگو طبق روال

تو اذانت را بگو…حی علی خیرالعمل!
خسته ام از حرف پنهان همه، ازقیل و قال

بعد پیغمبر نبودی، حرمت زهرا شکست
بین هجده سالگی شد قامت زهرا هلال

دور هم بودیم در زیر کسا، یادش بخیر!
بین بستر، دورهم بودن شده امری محال

یک نفر بودم که سیلی خوردم از دست همه
یک نفر سیلی اگر می زد، نمی رفتم ز حال

با علی اصلاً نگفتم میخ در با من چه کرد
خون برایم گریه کرده نیمه شب، آب زلال

من که بودم میوهء باغ بهشتی رسول
میوه ام افتاد، اما نارسیده ماند و کال

من علی را می کشیدم، او علی را میکشید
لعنتی اصلاً نداد آنجا به بازویم مجال

مرتضی تابوت را آماده کرده نیمه شب
راحتم کن زود از همسایه های بی خیال

 رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا