سقا که رفت
سقا که رفت با رفتنش چه بر سرت رفت
پشتِ سرش پشت و پناه و لشگرت رفت
گفتم خدا رحمی کُنَد اهل ِ حرم را
تا در کنار ِ علقمه آب آورت رفت
بَهر ِ عروس ِ مادرم خیلی دلم سوخت
تا که سه شعبه در گلویِ اصغرت رفت
بیخود برای کشتنت خنجر کشیدند
کشته شدی آن لحظه ای که اکبرت رفت
از حال رفتی و منم از حال رفتم
تیر ِ سه پر تا پر همینکه در پرت رفت
یک گوشه ای رفتم نشستم گریه کردم
وقتیکه شمر با چکمه اش بر پیکرت رفت
عریان به روی خاک افتادی و دیدم
با چشم ِ گریان از کنارت مادرت رفت
از گوش هایِ ما کشیدند گوشواره
انگشت هایت تا که با انگشترت رفت
زجر آمد و لکنت گرفت شیرین زبانت
با تازیانه تا سراغ ِ دخترت رفت…
ماندی به زیر ِ تیغ و تیر و نیزه اما
با شمرها و حرمله ها همسرت رفت
یک عمر بجز مسجد نرفتم جایِ دیگر
این آخر ِ عمری کجاها خواهرت رفت
بین ِ شراب و زیر ِ سُمُّ و رویِ شاخه
کنج ِ تنور و در ته خورجین سرت رفت…
رضا قربانی
سلام. یک ماهه که مداوم به وبلاگ شما سر میزنم و براتون نظر میزارم و میگم اگر میخای امار وبلاگت بیشتر از این شه و به مرز صدهزار نفر در روز برسه و تعداد نظرات وبت هم روزی هزار نظر بشه به سایتم بیا و محصولات افزایش بازدید وب رو دانلود کن و امار وبتو زیاد کن حالا واقعا منتظرتم که زود بیای
ادرس سایت افزایش بازدید
http://lo-01.blogfa.com
حتما سری بزن