راحت بخواب پسرم
راحت بخواب حاجیِ شش ماهه ی حرم
درکم کنای پسر که به والله مادرم
عمّو که رفت , گفت به خواهر برادرت
من می روم برای شما آب آورم
امّا نشد به خیمه رساند سبوی آب
آخر به خون نشست علمدار باورم
حالا که در سرِ تو هوای پریدن است
تا آسمان دست پدر , ای کبوترم
باشد , بپَر , ولی دلِ من گیرِ حلق توست
حالا که دلخوشم به نظرهای آخرم
رفتی به روی دست پدر جا گرفته ای
پَر می کِشی و خود به خوداز جای می پَرَم
مردی شدی برای خودت بعدِ چند ماه
گفتی میان معرکه همتای اکبرم
از بینِ خیمه چشم من افتاد سوی تو
تیری نشست برگلویت , خاک بر سرم
حالا ذبیح اکبرِ کرب و بلا شدی
حالا شدی سند به غریبیِّ شوهرم
وقتی که دیدَمَت به بلندای نیزه ها
گفتم نیفتد از سرِ نی رأس اصغرم
بی تو رباب سایه نشینی نداشته
بعد از حسین از همه بی سایبان ترم
اکبر ترین صغیر , ببین از فراق تو
گشتم (اسیرِ) تازه ترین زخم پیکرم
حمید رمی
سلام
جالب بود
خوشحال میشم به من سر بزنید?
سلام
جالب بود
خوشحال میشم به من سر بزنید?
سلام آقا محمد مهدی،
ممنون که سر زدید.
شما با افتخار لینک شدید.
چشم حتما اگه شعری بود ان شا الله می فرستم.
یاعلی التماس دعا?
سلام آقا محمد مهدی،
ممنون که سر زدید.
شما با افتخار لینک شدید.
چشم حتما اگه شعری بود ان شا الله می فرستم.
یاعلی التماس دعا?
سلام
خیلی حال کردم…
با مدد ارباب با یه غزل به روزم…
خوشحال میشم به من سر بزنید،چون راهنمایی های اساتید مجربی هم چون شما برام خیلی مفید و مهمه…
یا علی مدد…
منتظر حضورتونم…
سلام
خیلی حال کردم…
با مدد ارباب با یه غزل به روزم…
خوشحال میشم به من سر بزنید،چون راهنمایی های اساتید مجربی هم چون شما برام خیلی مفید و مهمه…
یا علی مدد…
منتظر حضورتونم…
سپر شد پیکرم بر پیکر مشک
صدف گشتم برای گوهر مشک
بیا ای تیر ، چشم دیگرم را
بگیر و دست بردار از سر مشک
سپر شد پیکرم بر پیکر مشک
صدف گشتم برای گوهر مشک
بیا ای تیر ، چشم دیگرم را
بگیر و دست بردار از سر مشک