شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

لالایی اصغرم

چشمه ای پا نمیشود مادر
خاک دریا نمیشود مادر

خواب از چشم تو گریزان است
گریه لالا نمیشود مادر

نه به یاری تشنه گان امروز
آسمان پا نمیشود مادر

خیمه در خیمه گشتم اینجا را…..
آب پیدا نمیشود مادر

تشنه هستی و شیر میخواهی
حیف حالا نمیشود مادر

ای مسیح ای ذبیح ای تشنه
شانت املا نمیشود مادر

چشمه زیر قدوم تو جاری
میشود یا نمیشود مادر…؟؟

از عطش جز زمان ذبح شدن
چشم تو وا نمیشود مادر

آب نه ، غیر تیر پایی به
حنجرت وا نمیشود مادر

درگلوی تو تیر حرمله هم
بیش از این جا نمیشود مادر

پشت بابای تو پس از اکبر
بیش از این تا نمیشود مادر

خواب دیدم جوانی ات را باز
صدقِ رویا نمیشود مادر

سیر میبوسمت که بر نیزه
صبح فردا نمیشود مادر

لحظه ای سرد ، داغ جانسوزت
در دل ما نمیشود مادر

مرهم زخم خشکی لبهات
آب حتی نمیشود مادر

لبت از تشنگی سفید شده
شرحش اینجا نمیشود مادر

محمدعلی بقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا