شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

خوش حساب ترین سلطان

 

با شرابی که بر لبم جاری است ,ذکر مستی علی الدوام رضاست

وام عشقم اگر قبول شده است, گفته ام ضامنم امام رضاست

 

بیشتر می کنی نگاه به هر , کس که حال دلش خراب تر است

مانده ام بین این همه سلطان , چه کسی از تو خوش حساب تر است؟


گفته بودند خادمت آقاست , من که این جمله را نفهمیدم 

تا که یک بار بین خادم ها , به گمانم مسیح را دیدم

 

گفته بودند بارگاه تو , یک بهشت است , من نفهمیدم

تا که یک نیمه شب روی فرش, صحن آزادی تو خوابیدم

 

خواب دیدم بهشت آمده و , دست بر دامن حرم شده است

ای حرم با وجود تو چندی است, آرزوی بهشت کم شده است

 

دل آلوده را به بارگهت , نپذیرفته یا نمی خواهی؟

سفر مشهدم گره خورده , تو هم آقا مرا نمی خواهی؟

 

هر چه باشد تو پادشاهیّ و , نیست جای ملال …حرفی نیست

اعتراضی نمی کنم باشد , من از این لحظه لال … حرفی نیست

 

فتصدق عَلَیَّ آقا جان , صدقه رفع هر بلا باشد

کاش روزی من به دست شما , این شب جمعه کربلا باشد

.

.

دو خط روضه

جگرت آب شد گمانم تا , کمی از زهر آتشین خوردی

وسط کوچه مثل مادرتان , چند باری تو هم زمین خوردی

 

وقت آن شد که این دم آخر , مادرت را تو هم صدا بزنی

مثل جدت حسین می خواهی , روی این خاک دست و پا بزنی…

شاعر: حسین صیامی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا