مدح و مرثیه حضرت عباس (ع)
در شهادت حضرت ام البنین (س)
در سِــیر راه خویش , اگر بهترین شدم
از شاخسار فضل پدر خوشه چین شدم
در دست کردگار که دســتم نهاده شد
دست حسیـن فاطـمـه در آستیـن شدم
آمد بهشت نور مرا در بغـــل گرفت
این گونه آرزوی بهشــت برین شدم
دینی به جز حسین نکردم چون اختیار
گفتند اهل شرع که سقّایِ دین شدم
تطهیر , کار من شده زیرا که از نخست
با اهل بیتِ پاک نبی , هم نشین شدم
می خواستم به خلق بگویم که کعبه کیست؟
گـر فصل حج روانه ی آن سرزمین شدم
نذر حسین کرد تمامی خویش را
شـــادم که خرجِ نـذریِ اُمّ البنین شدم
در معرفت چو مادر من آن چنان شده ست
من در وفا و عشق و ادب این چنین شدم
آب فُرات سوخت به دستان من که خورد
مانــندِ آه اهل حرم , آتــشـین شدم
اصلاً به فکر بال نبودم خُــدای مـن
محض رضای فاطمه , قطعُ الیَمین شدم
شــرم از رُباب کُشت اگر مادر مرا
من از سکینه دختر او شرمگین شدم
با چشم تیر خورده و فرق شکسته ام
مقتل شدم , مصیبت اشک آفرین شدم
مَردم , دوباره فاطمه او را صدا زدند
از بس که گفت “أمّ بنین”بی بنین شدم
محمّد قاسمی