بریده ام ز همه

بریده ام ز همه تا که یار من باشی
قرار این جگر بی قرار من باشی

ز هرچه غیر تو خالی نموده ام دل را
به این امید که یک دَم نگار من باشی

شعر ماه رمضان

هرکه سوز جگرواشک روانش دادند
برسرکوی مناجات امانش دادند

آنکه گردید نظرکرده صاحب نظران
جلوه حضرت معشوق نشانش دادند

شعر مناجات با خدا

بساط عاشقی ما به پاست این شب ها
زمان آشتی با خداست این شب ها

گناهکار قدیمی دوباره برگشته
صدای زمزمه ها آشناست این شب ها

شعر ولادت امام زمان عج

سلام نازترین مطلع تغزل ها
سلام بازترین سفرۀ توسل ها
سلام واسطۀ فیض, بین ما و خدا
سلام تکیۀ مستحکم توکل ها

شعر ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)

دمی که سیر وجودم الی السما می شد

تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد

گمان کنم خبر از یار می رسد امشب

که باب فیض الهی به سینه وا می شد

عارفِ بالله

مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست
بیدل از عشق شدن شیوة دلداری ماست

مبتلای تبِ عشقیم و تجلی داریم
دردبیچارة این لذت بیماری ماست

شعر شهادت حضرت زینب(س)

هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده

چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده

مشهور

من پنجمین ولی خداوند قادرم
همنام مصطفی و ملقب به باقرم
گنجینه ی علوم الهی است سینه ام
از نسل سفره دار کریم مدینه ام

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

(لطفاً در حال و هوای فاطمی خوانده شود)

ظهور عصمت پروردگار زهرا بود
جمال حقّ علی آیینه دار زهرا بود

اگر تجلی اسم هوالکریم علیست
قسم به شاه نجف سفره دار زهرا بود

حق مادری

قدم قدم زحرم میشوی جدا برگرد

بدون خواهر خود میروی کجا برگرد

به پای تو همه گیسوی من سفید شده

نزن به سینه من دست رد اخا برگرد

سپاهی

از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا

دیگر مجال سوز آهی نیست زهرا

از تنگ نای این در و دیوار برخیز

بهتر از اینجا تکیه گاهی نیست زهرا

غیرتم

دیده بر راهم و با گریه کمی آرامم

محتضر ,خسته ,از این بی کسی ایامم

ازهمان کودکی ام روزی من هجران شد

چهارده سال هم از وصل پدر ناکامم

دکمه بازگشت به بالا