اَلا امام غریبان، سلام یا سلطان
امید قلب ضعیفان، سلام یا سلطان
من و گدایی این در، تو و سخا آقا
نظر به حالِ گدایان، سلام یا سلطان
اَلا امام غریبان، سلام یا سلطان
امید قلب ضعیفان، سلام یا سلطان
من و گدایی این در، تو و سخا آقا
نظر به حالِ گدایان، سلام یا سلطان
ای محبان آیة الزهرا منم
حضرت ریحانه الزهرا منم
نور قرآن هستم و بنت الحسین
زینة الزینب نجاه العالمین
می نویسم که هدایت شده ام
باز مرهون عنایت شده ام
می نویسم به دعای سجاد
مادح نور امامت شده ام
می نویسم که در اطراف حسین
ای جلوه گاه نور سلام ای امام من
زیبا جواب میدهی آقا سلام من
کی میشود بمن تو بگویی؛ غلام من
من دلخوشم که هست به وصفت کلام من
نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا
بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا…
کمتر نبود از هنرِ عمه های خود
با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا
بسکه ای زهر تو از تیغ دل آزار تری
جگرم سوخت که از شعله شرربار تری
از دلِ خونِ حسن، تا جگرِ زخمِ حسین
سوخت بر حال دلم، بسکه تو خونبار تری
از بس نبی به شخص علی التفات داشت
حتی در احتضار هم از این صفات داشت
خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است
گویی از او ارادۀ آب حیات داشت
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من
اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من
تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته
هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من
کریم باشی و تنها و بی سپاه و غریب!
چه گویم از غمِ تو ، ای امامِ صبر و شکیب؟
شنیده ایم ز غربت، به خویش پیچیدی
ز ماجرای زمین خوردنی که تو دیدی
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار
آمد بسوی خیمه ی ما اسب بی سوار
دیدم که عمه های حزینم به سوز و آه
اطرافِ ذوالجناح گرفتند، ناله دار
مرا سفیر فرستاده ای تو، اما حیف
به کوفه نیست کسی همرهِ تو آقا حیف
به کوفه نیست کسی منتظر که بازآیی
حذر کنند ز تو یادگار مولا حیف