دوباره غروب است

دوباره غروب است و دل بیقرار
به پایان نیامد چرا انتظار؟!

عزیزِ دل از غیبتش برنگشت
جهان شد دوباره به غربت دچار

عزیزدلم

نشسته غمت کنج روز و شبم
چقد خونه بی تو شده بی صفا
عزیزدلم! فاطمه(س) رفتی و
علی(ع) مونده و گریه بیصدا

زینتِ بابا

به عشق حضرت خیبرشکن آن شافع ِ محشر
رسیدی! زینتِ بابا تو را نامید پیغمبر(ص)

ملائک بوسه بر قنداقه ات دادند و جبرائیل
گشوده بر فراز ساحتِ گهواره بال و پر

دلتنگم

دلتنگم و حال دل من نیست مناسب
در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب-

صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد»
با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب

اربابِ خوبم

ای مونس شب های تار اربابِ خوبم
دل شد به عشق تو دچار اربابِ خوبم

احسانت از عهد قدیم است و رسیده-
لطفت به دارا و ندار اربابِ خوبم

در روضه ها

در روضه ها کلیدِ اجابت گرفته ایم
یک یاحسین(ع) گفته و حاجت گرفته ایم

چلّه نشینِ چادر مشکیِ زینبیم(س)
از این طریق، درس نجابت گرفته ایم

یامُعزّالمؤمنین

ای به آقایی ملقّب، یامُعزّالمؤمنین
نام ِ تو ذکرِ مجرّب، یامُعزّالمؤمنین

نزد ِ سائل ها کریم و در هیاهویِ نبرد؛
از جنم هستی لبالب، یامُعزّالمؤمنین

جگر پاره

کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت
جرعه جرعه زهر آقاجان امانت را گرفت

در همان ثانیه های اوّل افطار بود
زهر اثر کرد و تکلّم از زبانت را گرفت

دلِ بی طاقتش

پیر شد! از حال او بابا خبر دارد فقط
در دلِ بی طاقتش داغ پدر دارد فقط

با مشقّت راه می رفت و امان از آبله
از غم این ماجرا صحرا خبر دارد فقط

نگاهم کن حسین(ع)

مانده ام تنها تر از تنها، نگاهم کن حسین(ع)
خسته ام! خسته از این دنیا، نگاهم کن حسین(ع)

دستهایم نذر چشمانت سخاوتمند بود
کو؟ کجا رفت آن دل دریا؟! نگاهم کن حسین(ع)

ای عشق

حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه
تحمل میکنم اما وداعِ آخرت را نه

لباست کهنه پیراهن، تحمل میکنم باشد
ولی ای عشق، غارت کردن انگشترت را نه

آه یا زینب(س)

همیشه داده به این ناتوان؛ توان! روضه
برای من برسان جایِ آب و نان، روضه

حسین(ع) گفتم و محض شلوغیِ محشر
سپرد دستِ دلم نامه امان؛ روضه

دکمه بازگشت به بالا