حسن لطفی

یا مظلوم

از این حرم نفسِ مستجاب را ببرید
هزار فیض، هزاران جواب را ببرید

دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
دعای حضرت عالیجناب را ببرید

شادیِ علی شادی زهراست مبارک

ای عشق بیا صاف نما باده‌ی ما را
بر باد بده این سر اُفتاده‌ی ما را
تا قلب مدینه برسان جاده‌ی ما را

صد شور در این بزم مهیاست مبارک
شادیِ علی شادی زهراست مبارک

یا زهرا(س)

عشق ای آتش حیرانی ما
شانه‌ای کش به پریشانی ما

ما در اندیشه‌ی گیسوی توایم
داشت حق بی سرو سامانی ما

یا اُم‌البنین(س)

مادرِ اندوه‌ها بی‌بیِ غم اُم‌البنین
بی نفس بی همنفس ای بی حرم اُم‌البنین

ما گرفتاریم اما از گرفتاری چه غم
تا تو را داریم در هر بیش و کم اُم‌البنین

یا زهرا(س)

خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا می‌کرد
چه غوغایی به پا می‌کرد
خبر پیچید در بینِ مدینه کینه‌ها را زیر و رو می‌کرد
دست‌ها را خوب رو می‌کرد

علیِ مظلوم

کارت شده به جای تماشا گریستن
کارم شده به جای مداوا گریستن

تقسیم کرده‌ایم در این خانه کار را
از تو نفس نفس زدن از ما گریستن

علی مظلوم

شب بود و از خون‌گریه‌هایش ماه می‌سوخت
عکس علی در چاه بود و چاه می‌سوخت

تنهاست…، دارد می‌کشد آب، آب نه اشک
تا پیش زهرا آب هم در راه می‌سوخت

یا فاطمه(س)

اصل اسماء خدا از قبل خلقت فاطمه است
فصل پیوند نبوت با امامت فاطمه است

هر کمالی از امامان از تجلی‌های اوست
لطف‌ها زهرا، کرم زهرا، محبت فاطمه است

یا زینب(س)

یارب برسان بر سر او شاه نجف را
آن کس که نشان داد به ما راه نجف را
ای عشق بدم نفحه‌ی درگاه نجف را
ای شوق ببین شعله‌ی جانکاه نجف را

یا اهل بیت النبوه

به پریشانی هر زلف پریشان سوگند
به نفس‌های لب خشک بیابان سوگند
به تب خاکِ ترک‌خورده‌ی سوزان سوگند
به نمک زار به هر تشنه‌ی باران سوگند

آقای من

هشت روز است که با درد مدارا دارد
کوهِ صبری که در این بسترِ غم جا دارد

هشت روز است که از زهر به خود می‌پیچد
هشت روز است که از مرگ تمنا دارد

زهر اُفتاده است بر جانت

زهر اُفتاده است بر جانت
تب و آتش شده است مهمانت

می‌فشاری زِ درد دندان را
می‌کِشی زانوان بی‌جان را

دکمه بازگشت به بالا