شعر جانسوز محرم

آقای من

پرِ زخم و تاوله همه تنت
خودت و انقدر رو خاکا نکشون
با سر و وضعی که داری لااقل
پای مادر و به اینجا نکشون

واویلا

کاش بشه دوباره بر گردی حسین
با همه خدافظی کردی حسین
بعد تو عقیله آواره میشه
غیر تو نمونده هیچ مردی حسین

خضاب زخم شدى

خضاب زخم شدى با حناى نيزه شکسته
پر است سينه ات از رد پاى نيزه شکسته

رسيده ام که دوباره سرم به سينه گذارم
گم است پيکر تو لا به لاى نيزه شکسته

حسین جان

زخم روی تنت آن‌روز که لب وا می‌کرد
مرهم از پنجره‌ی بُهْت تماشا می‌کرد

تا بیایی و قدم‌رنجه به گودال کنی
نیزه بر قامت رعنای تو قد تا می‌کرد

یا قمر العشیره(ع)

زمین و آسمان را گرم یا قدوس و یا هو کرد
همینکه صحبت از زیبایی آن چشم و ابرو کرد

خدا وقتی بنا بود از رخ خود پرده بردارد
علی را آفرید و مرتضی عباس را رو کرد

ولدی

پسری رفت به میدان و جهان ریخت بهم
نفس عالمیان از هیجان ریخت بهم

پدرش محو تماشای جمالش شده بود
در دلش از غم اکبر ضربان ریخت بهم

عباس من

ميخواستي زيباترين شق القمر باشي
مثل هميشه نازنين بايد كه سر باشي

خيلي هياهوي نگاه دشمنان سخت است
بايد كنارم بعد اينها بيشتر باشي

پناه حرم

برای اینکه نمیریم دم ابالفضل است
برای زنده شدن بازدم ابالفضل است

چگونه قرص نباشد دل حسین آنجا
که تکیه گاه و پناه حرم اباالفضل است

سقای حرم

بین تیر سه پر خوردی ابالفضل
ببین آخر نظر خوردی ابالفضل
چی کار کردن باهات سرو رشیدم
مگه چندتا تبر خوردی ابالفضل

علمدار حسـین

دل بـــه دریـــا زد و دریـــای دعا پشـــت سرش
یـارب او را بـــه سلامـــت برســـان از ســفرش

مـــاه اگـــر رفـــت کواکـب هـــمه سـرگردان اند
مـــاه رفـــت از حـــرم و اهــل حـــرم منتظرش

یا قمرالعشیره(ع)

تا اینکه دعایت بکند مادرِ عباس (ع)
آقایِ جهان باش و گدای در عباس

فرزند علی بوده و فرزند ادب بود
این دو شده بر شانهٔ او گوهر عباس

یا اباالفضل (ع)

صدایت را شنیدم‌ گریه کردم
بسوی تو دویدم گریه کردم
تمام‌ پیکرت تیر سه پر بود
تنت را تا که دیدم گریه کردم

دکمه بازگشت به بالا